کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفاظت 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جنگل بان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.)آن که مأمور حفاظت از جنگل است .
-
تحت الحفظ
فرهنگ فارسی معین
( ~. حِ) [ ع . ] (ق مر.) در حالی که مورد حفاظت نگهبانان است .
-
توپخانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ تر - فا. ] (اِمر.) 1 - محل حفاظت توپ ها. 2 - واحدی در نظام که وظیفة آن تیراندازی با توپ است .
-
عنایت
فرهنگ فارسی معین
(عِ یَ) [ ع . عنایة ] 1 - (مص ل .) توجه داشتن ، دقت کردن . 2 - (مص م .) نگهداری کردن ، حفاظت .
-
محافظت
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ ظَ) [ ع . محافظة ] 1 - (مص م .) نگاهبانی کردن ، حفظ کردن . 2 - نگاه داشتن . 3 - (اِمص .) نگهبانی ، حفاظت .
-
جندار
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ معر. ] (اِ.) سربازی که مأمور حفاظت فرمانده قشون حاکم و جزو آنان است ، نگهبان . ج . جنادره .
-
قره سواران
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) [ تر - فا. ] (اِ.) گروهی که از طرف دولت مامور حفاظت راه ها و جاده ها می شوند تا مسافران و کاروان ها را از شر قاطعان طریق محفوظ دارند، امنیه ، ژاندارم .
-
پولیش
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - گرد مایع که برای پرداخت کردن یا حفاظت سطح ، روی آن می مالند. 2 - ماده ای حاوی عوامل شیمیایی یا ساینده جهت برق انداختن سطوح مختلف ، پرداخت (فره ).
-
لقیط
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (ص .) 1 - از زمین برگرفته . 2 - بچة افکنده که بردارند، کودک سر راهی . 3 - انسان گم شده ای که متکفلی ندارد و خود نیز نمی تواند مستقلاً زیست کند. ملتقط موظف است حفاظت و تربیت لقیط را عهده دار شود. 4 - حرامزاده .
-
دیوار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - جداری از سنگ ، چوب ، آجر و غیره که اطراف خانه ، زمین و باغ و غیره به جهت محصور کردن و حفاظت آن بنا می کنند. 2 - حایل میان دو چیز. ؛ ~ کسی کوتاه بودن کنایه از: زبون و ناتوان بودن . ؛ ~حاشا بلند بودن کنایه از: همه چیز را آسان انک...
-
لاک پشت
فرهنگ فارسی معین
(کْ پُ) (اِ.) سنگ پشت ، جانوری از ردة خزندگان که سردستة خاصی به نام خود وی (لاک پشت ) در این رده می باشد. صفت مشخص این خزنده وجود و نمو بسیار غلاف یا لاک است که برای حفاظت اعضا به کار می رود و دارای بخش پشتی و شکمی است و برحسب محیط زیستی به چهار دسته...