کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حضور به هم رساندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تضافن
فرهنگ فارسی معین
(تَ فُ) [ ع . ] (مص ل .) به هم یاری رساندن .
-
احمال
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .)به کسی در برداشتن بار یاری رساندن .
-
تتمیم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) به پایان رساندن ، تمام کردن .
-
تعاضد
فرهنگ فارسی معین
(تَ ضُ) [ ع . ] (مص ل .) به یکدیگر یاری رساندن .
-
سپریدن
فرهنگ فارسی معین
(س پَ دَ)(مص م .)به انجام رساندن .
-
یک سره
فرهنگ فارسی معین
کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) تمام کردن ، به اتمام رساندن .
-
واجار کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) (عا.) به آواز بلند به گوش همه رساندن .
-
برنشاندن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. نِ دَ) (مص م .) 1 - سوار کردن . 2 - به سلطنت رساندن .
-
تغابن
فرهنگ فارسی معین
(تَ بُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به یکدیگر ضرر رساندن در معامله . 2 - افسوس خوردن .
-
فرا بریدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص م .) 1 - به پایان رساندن . 2 - مسکوت گذاشتن مطلب یا کاری .
-
نفله کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص م .) 1 - به هدر دادن ، تلف کردن . 2 - (عا.) کشتن ، به قتل رساندن .
-
بسر آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ دَ) (مص ل .) 1 - تحمل کردن . 2 - سازگار شدن ، ساختن . 3 - به پایان رساندن .
-
پهلو دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص م .) 1 - به کسی سود رساندن ، یاری کردن . 2 - نزدیکی کردن . 3 - کناره گرفتن .
-
پیام
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) 1 - خبر یا سخنی را به دیگری رساندن . 2 - سلام ، درود. 3 - وحی ، الهام .
-
تنصر
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ صُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - مسیحی شدن ، نصرانی گردیدن . 2 - به کسی یاری رساندن .