کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حصیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حصیر
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) بوریا، فرشی که از نی یا برگ خرما بافته شده باشد.
-
واژههای همآوا
-
حسیر
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (ص .) درمانده ، حسرت خور.
-
هسیر
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) یخ ، هسر.
-
جستوجو در متن
-
بلاج
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) بوریا، حصیر.
-
حاصر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِفا.) حصیر بافنده .
-
زیغ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) حصیر، بوریا.
-
کرش
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع . ] (اِ.) علف حصیر.
-
بوریا
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) حصیر، حصیری که از نی شکافته می بافند.
-
تجیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِ.) حصیر نیی که دور محوطه نصب کنند.
-
حلفاء
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) گیاهی که از آن حصیر سازند.
-
کپر
فرهنگ فارسی معین
(کَ پَ) (اِ.) آلونگ ، خانه ای که از نی و حصیر ساخته باشند.
-
پرواز
فرهنگ فارسی معین
(پَ) ( اِ.) 1 - پرش ، پریدن . 2 - تخته های باریکی که روی سقف کنار هم می چینند و حصیر یا پوشال را روی آن می اندازند.
-
رمل
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] 1 - (مص م .) حصیر بافتن . 2 - بحری از نوزده بحر شعر مبتنی بر تکرار شش یا هشت بار فاعلاتن در هر بیت . 3 - بحر شانزدهم از اصول موسیقی قدیم .