کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حصه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حصه
فرهنگ فارسی معین
(حِ صِّ) [ ع . حصة ] (اِ.) بهره ، نصیب . ج . حصص .
-
جستوجو در متن
-
ثلثان
فرهنگ فارسی معین
(تُ لُ) [ ع . ] (اِ.) دو سه یک ، دو حصه از جملة سه حصه .
-
حصص
فرهنگ فارسی معین
(حِ صَ) [ ع . ] (اِ.) جِ حصه ؛ بهره ها، برخه ها.
-
دانگ
فرهنگ فارسی معین
(نْ) [ په . ] (اِ.) بخش ، بهره ، حصه ، قسمی از چیزی ، یک ششم چیزی .
-
رسد
فرهنگ فارسی معین
(رَ سَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - بهره ، نصیب به حصه . 2 - سهم مالیاتی .
-
متبدد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بِ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - تقسیم کننده به حصه ها. 2 - متفرق ، پریشان .
-
پدرزه
فرهنگ فارسی معین
(پَ دَ زَ) 1 - بهره ، بهر، پدمه ، حصه . 2 - هر چیز که در رومال و لنگی بسته شده باشد، طعامی که آن را در رومال و لنگی بندند و از جایی به جایی برند؛ زله ، پرزه .
-
خره
فرهنگ فارسی معین
(خُ رِّ) [ په . ] (اِ.) 1 - فَرهُ، نوعی عنایت خداوندی که معتقد بودند شامل حال پادشاهان و مردان نیک و برگزیده می شود. 2 - نور، فروغ . 3 - بخش ، حصه ، نصیب .
-
مساقات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مساقاة ] (مص م .) 1 - کشت کردن زمین به شراکت . 2 - معامله ای است که بین صاحب درخت و امثال آن یا عامل در مقابل حصة مشاع معین از ثمره واقع می شود و ثمره اعم است از میوه و برگ و گل و غیر آن .
-
قطعه
فرهنگ فارسی معین
(قِ عِ) [ ع . قطعة ] (اِ.) 1 - پاره ای از هر چیز. 2 - حصه و بهره و قسمت . 3 - چند بیت هم وزن و هم قافیه است که قافیه را در مصراع اول بیت آن رعایت نکنند و در آن از یک مضمون بحث کنند. 4 - تکه ای از موسیقی که از چند جمله تشکیل می شود که هر یک از آن ها ...