کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حشر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حشر
فرهنگ فارسی معین
(حَ شَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گروه ، دسته . 2 - ارتش نامنظم و چریکی .
-
حشر
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (مص م .) گرد آوردن مردم ، برانگیختن .
-
جستوجو در متن
-
چنداول
فرهنگ فارسی معین
(چَ وُ) (اِ.) = چندول . چندل : جمعی ا ز مردم که در عقب لشکرهای منظم حرکت می کردند؛ حشر، چریک .