کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حس کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ذوق یافتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) درک کردن ، حس کردن .
-
تخدیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - سست کردن . 2 - بی حس کردن .
-
یافتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص م .) 1 - پیدا کردن ، حاصل کردن . 2 - به دست آوردن . 3 - شناختن . 4 - دیدن ، حس کردن .
-
شنیدن
فرهنگ فارسی معین
(ش دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - گوش دادن . 2 - بوی چیزی را حس کردن . 3 - اطاعت کردن .
-
بو
فرهنگ فارسی معین
1 - ( اِ.) آن چه به وسیلة بینی و حس شامه احساس شود. 2 - امید، آرزو. 3 - عطر. 4 - (مص م .) درک کردن ، دریافتن .