کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزن
فرهنگ فارسی معین
(حَ یا حُ زَ) [ ع . ] (اِ.) اندوه .
-
واژههای همآوا
-
حضن
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِ.) بغل ، آغوش .
-
جستوجو در متن
-
احزان
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] ( اِ.) جِ حُزن و حَزَن ؛ غم ها و اندوه ها.
-
غم
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] (اِ.) اندوه ، حزن .
-
ترح
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ) [ ع . ] (اِ.) اندوه ، حزن .
-
وهوهه
فرهنگ فارسی معین
(وَ وَ) (اِ.) فریاد برآوردن از روی حُزن ، گفتن : وه وه .
-
سه گاه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی که حزن آور است و از فراق و جور معشوق می گوید.
-
شجون
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) محزون شدن . 2 - (اِمص .) حزن ، اندوهگینی .
-
عجر
فرهنگ فارسی معین
(عُ جَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عیب . 2 - حزن ، اندوه .
-
هم
فرهنگ فارسی معین
(هَ مّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اندوه ، حزن . ج . هموم . 2 - قصد، اراده . 3 - آن چه بدان قصد کنند. ؛~ و غم فرق بین هم و غم اصلاً در آن است که هم اندوه آینده است و غم اندوه گذشته و موجود.