کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرکات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حرکات
فرهنگ فارسی معین
(حَ رَ) [ ع . ] (اِ.) جِ حرکت . 1 - جنبش ها. 2 - کارها، اعمال .
-
جستوجو در متن
-
ژست
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ فر. ] (اِ.) وضع ، رفتار و حرکات شخص .
-
ضمه
فرهنگ فارسی معین
(ضَ مِّ) [ ع . ضمة ] (اِ.) یکی از حرکات که علامت آن « ُ » است .
-
لش بازی
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (حامص .) (عا.) هرزگی ، حرکاتِ جلف و سبک .
-
میمیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] 1 - (ص نسب .) هنرپیشه ای که اعمال و احساسات را به وسیلة حرکات نمایش دهد. 2 - (اِ.) فن تقلید و مجسم کردن اعمال و احساسات به وسیلة حرکات (بدون تکلم ).
-
آیینة کسی بودن
فرهنگ فارسی معین
( ~ء کَ. دَ) (مص ل .) به طور محض در همة حرکات مقلد کسی بودن و از خود ابتکاری نداشتن .
-
دارباز
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) = داربازنده : کسی که روی ریسمان حرکات جالب انجام دهد؛ بندباز، ریسمان باز.
-
دستک زدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ تَ. زَ دَ) (مص ل .) کف زدن بر طبق حرکات پا.
-
زیج
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) معرب زیگ ، جدولی برای تعیین احوال و حرکات ستارگان .
-
کاتالپسی
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) فقدان ناگهانی حرکات ارادی بدون وجود یک ضایعة عضلانی . در این حالت اندام ها و تنه وضع خود را به یک حالت حفظ می کنند و حواس و اعضای حس نیز وظایف خود را انجام می دهند ولی پاسخ به تحریکات حرکات ارادی سلب می شود.
-
اسلوموشن
فرهنگ فارسی معین
(اِ لُ مُ ش ِ) [ انگ . ] حرکات کند برای پخش صحنه های حساس فیلم ها و مسابقات ورزشی جهت نشان دادن جزییات بیشتر صحنه ها.
-
اطوار
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ طور. 1 - حال ، وضع . 2 - در فارسی ، حرکات و رفتار بی مزه .
-
بال بال زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .)1 - بال های خود را با تکان های ریز و پیاپی به هم زدن . 2 - دچار دلهره و حرکات تشنج آمیز بودن .
-
بالت
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از هنرهای ترکیبی و آن تجسم و نمایش یک موضوع است به وسیلة نوعی رقص علمی و حرکات مشکل همراه با موزیک .