کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرمت داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تحرم
فرهنگ فارسی معین
(تَ حَّ رُ) [ ع . ] (مص ل .) حرمت داشتن .
-
احترام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) حرمت گذاشتن ، بزرگ داشتن . 2 - (اِمص .) حرمت ، بزرگداشت .
-
توفر
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .) احترام گذاشتن ، حرمت نگاه داشتن .
-
اکرام
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بزرگ داشتن ، احترام کردن . 2 - نیکی کردن . 3 - (اِمص .) بزرگداشت ، حرمت . 4 - احسان ، نیکی . ج . اکرامات .
-
رعایت
فرهنگ فارسی معین
(رِ یَ) [ ع . رعایة ] 1 - (مص م .) نگاه داشتن حق و حرمت کسی . 2 - (اِمص .) نگه - داری ، پاسبانی . 3 - ملاحظه ، احترام . 4 - چرانیدن گوسفندان و حیوانات گیاه خوار.