کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حرفه
فرهنگ فارسی معین
(حِ فِ) [ ع . حرفة ] (اِ.) پیشه ، کار.
-
واژههای همآوا
-
هرفت
فرهنگ فارسی معین
(هِ رِ) (ص .) (عا.) شدید، سخت .
-
جستوجو در متن
-
بالرین
فرهنگ فارسی معین
(لِ یَ) [ فر. ] ( اِ.) رقاصة حرفه ای .
-
آوازه خوان
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (ص فا. ص مر.) کسی که آواز خواند، خوانندة حرفه ای .
-
پزشک
فرهنگ فارسی معین
(پِ زِ) [ په . ] (ص . اِ.)کسی که حرفه اش معالجه امراض است ، طبیب .
-
پنجه طلایی
فرهنگ فارسی معین
( ~. طَ) (ص مر.) کنایه از: مهارت و تبحر در حرفه های نوازندگی ، نقاشی ، پزشکی و مانند آن .
-
پیشه
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ) (اِ.) 1 - کار، حرفه . 2 - عادت ، خوی .
-
حرف
فرهنگ فارسی معین
(حِ رَ) [ ع . ] (اِ.) جِ حرفه ؛ پیشه ها، صنعت ها.
-
سامورایی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. از ژاپنی . ] جنگجوی حرفه ای متعلق به طبقة آریستوکراسی نظامی در ژاپن قدیم .
-
صناعت
فرهنگ فارسی معین
(ص عَ) [ ع . صناعة ] (اِ.) 1 - حرفه . 2 - هنر.
-
صناعت
فرهنگ فارسی معین
(ص عَ) [ ع . صناعة ] (اِ.) 1 - حرفه . 2 - هنر.
-
صناعت
فرهنگ فارسی معین
(ص عَ) [ ع . صناعة ] (اِ.) 1 - حرفه . 2 - هنر.
-
صناعت
فرهنگ فارسی معین
(ص عَ) [ ع . صناعة ] (اِ.) 1 - حرفه . 2 - هنر.