کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حرب
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) جنگ ، نبرد.
-
واژههای همآوا
-
هرب
فرهنگ فارسی معین
(هَ رَ) [ ع . ] (اِمص .) گریز، فرار.
-
جستوجو در متن
-
مغازی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ مغزی '؛ جنگ ها، حرب ها.
-
حروب
فرهنگ فارسی معین
(حُ) [ ع . ] (اِ.) جِ حرب ؛ جنگ ها، رزم ها، کارزارها.
-
کالجار
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - کارزار، حرب . 2 - مزرعة برنج ، برنجزار.
-
اتاماژر
فرهنگ فارسی معین
(اِ ژُ) [ فر. ] (اِمر.) = ایتماژور: ارکان حرب ، ستاد. اتاماژور در عهد قاجاریه مستعمل بوده .
-
مغزی
فرهنگ فارسی معین
(مَ زا) [ ع . ] (اِ.) 1 - جنگ ، حرب . 2 - موضع غزو، میدان جنگ ؛ ج . مغازی .
-
مواقعه
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ عَ یا قِ ع ) [ ع . مواقعة ] 1 - (مص ل .) جنگ کردن با کسی . 2 - جماع کردن . 3 - (اِمص .) حرب ، ستیزه . 4 - جماع ، آمیزش .