کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حراست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حراست
فرهنگ فارسی معین
(حِ سَ) [ ع . حراسة ] (اِمص .) نگاهبانی ، پاسبانی .
-
واژههای همآوا
-
حراثت
فرهنگ فارسی معین
(حِ ثَ) [ ع . حرائة ] (مص ل .) کشاورزی کردن ، شخم زدن .
-
جستوجو در متن
-
محروس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نگاه داشته شده ، حراست شده ، حفظ شده .
-
محفوظ
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - نگاهداری شده ، حراست شده . 2 - از بر شده .
-
نگاه داری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - محافظت ، حراست . 2 - مواظبت ، توجه دقیق .
-
پاس
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - نگهبانی ، حراست . 2 - رعایت ، احترام . 3 - یک نوبت از چهار نوبت شب . 4 - نگاهداشت ، حق شناسی . 5 - عمل حواله دادن کسی به جایی یا کس دیگری . ؛~ خاطر کسی را داشتن رعایت حال وی را کردن .