کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجت گویا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اتمام حجت
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ حُ جَُ) [ ع . ] (مص ل .) تمام کردن حجت بر خصم ، اولتیماتوم .
-
حجت الاسلام
فرهنگ فارسی معین
(حُ جَّ تُ لْ اِ) [ ع . حجة - الاسلام ] لقبی است که به برخی روحانیان عالی مقام و فقها می دهند. ؛ ~والمسلیمن عنوانی برای علمای دینی که از جهت علم و مقام پایین تر از آیت الله است .
-
حجت القائم
فرهنگ فارسی معین
( ~. ئِ) [ ع . حجة القائم ] (اِمر.) لقب خاص امام دوازدهم شیعه ، حجت عصر، مهدی موعود.
-
حجت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(حُ جَّ. گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - تضمین گرفتن ، متعهد ساختن . 2 - دلیل آوردن . 3 - بهانه کردن ، بهانه قرار دادن .