کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حالی
فرهنگ فارسی معین
(ق .) = حالا: 1 - همین که ، به محض این که . 2 - آن گاه ، آن زمان .
-
حالی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِفا.) آراسته ، مزین ، متحلی .
-
واژههای مشابه
-
حالی شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) (عا.) فهمیدن ، درک کردن .
-
حالی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) (عا.) فهماندن ، فهمانیدن .
-
واژههای همآوا
-
هالی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ستارة دنباله دار منظومة شمسی با مدار گردشی برابر 76 سال .
-
جستوجو در متن
-
مغیر
فرهنگ فارسی معین
(مُ غَ یَّ) [ ع . ] (اِمف .) تغییر داده شده ، دیگرگون گشته ، از حالی به حالی شده .
-
مستحیل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) سخن محال ، امری که محال و غیر ممکن باشد، از حالی به حالی درآینده .
-
تحت الحفظ
فرهنگ فارسی معین
( ~. حِ) [ ع . ] (ق مر.) در حالی که مورد حفاظت نگهبانان است .
-
تفهیم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) فهمانیدن ، حالی کردن .
-
سمنامبولیسم
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.) حرکت و راه رفتن شخص در حالی که در خواب طبیعی یا مغناطیسی است .
-
وارفتگی
فرهنگ فارسی معین
(رَ تِ) (حامص .) 1 - از هم پاشیدگی . 2 - سُستی ، بی حالی .
-
فهمانیدن
فرهنگ فارسی معین
(فَ هْ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) مطلبی را به کسی حالی کردن .