کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حاد
فرهنگ فارسی معین
(دّ) [ ع . ] (ص .) 1 - تند، برنده . 2 - طعم تند. 3 - بحرانی ، خطرناک .
-
جستوجو در متن
-
پس ران
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِفا.) = پس راننده : رانندة شتر، حاد.
-
بواسیر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] ( اِ.) زخم و ورم رگ های مقعد که حاد آن موجب خونریزی می شود و با عمل جراحی معالجه می شود.
-
سرخجه
فرهنگ فارسی معین
(سُ خِ جِ) (اِمصغ .) بیماری ای حاد و ساری که با دانه های سرخ رنگی روی پوست همراه است ، سرخک .
-
سارس
فرهنگ فارسی معین
مخفف (S.A.R.S) [ انگ . ] (اِ.) نوعی بیماری تنفسی حاد که توسط ویروس سارس ایجاد می شود. از علایم این بیماری تب ، اختلالات تنفسی ، لرزه ، دردهای عضلانی ، سردرد و کاهش اشتهاست . بیشتر مرگ و میر ناشی از آن در بیماران بالای 65 سال رخ می دهد، عامل سارس یک...