کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جِوال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جوال
فرهنگ فارسی معین
(جَ وّ) [ ع . ] (ص .) بسیار جولان کننده .
-
جوال
فرهنگ فارسی معین
(جُ یا جَ) (اِ.) 1 - کیسه ، کیسه بزرگ ساخته شده از پارچة خشن . 2 - پارچة خشن و یا ضخیم . 3 - یک لنگه بار. 4 - بدن (انسان ). 5 - چیزی گشاده . ؛در ~ کسی نگنجیدن فریب کسی را نخوردن .
-
جوال رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ تَ) (مص ل .) با کسی مقابله و معارضه کردن و از پسش برآمدن .
-
جوال دوز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) سوزن بزرگی که برای دوختن جوال و پارچه های ضخیم به کار می رود.
-
در جوال کردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. جَ. کَ دَ) (مص م .) فریب دادن .
-
واژههای همآوا
-
جوال
فرهنگ فارسی معین
(جَ وّ) [ ع . ] (ص .) بسیار جولان کننده .
-
جوال
فرهنگ فارسی معین
(جُ یا جَ) (اِ.) 1 - کیسه ، کیسه بزرگ ساخته شده از پارچة خشن . 2 - پارچة خشن و یا ضخیم . 3 - یک لنگه بار. 4 - بدن (انسان ). 5 - چیزی گشاده . ؛در ~ کسی نگنجیدن فریب کسی را نخوردن .
-
جستوجو در متن
-
بارجامه
فرهنگ فارسی معین
(مَ یا مِ) (اِمر.) جوال .
-
غنج
فرهنگ فارسی معین
(غَ نْ) (اِ.) جوال .
-
گوال
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ په . ] (اِ.) جوال .
-
کونده
فرهنگ فارسی معین
(کَ وَ دَ یا دِ) (اِ.) جوال .
-
نهنج
فرهنگ فارسی معین
(نِ هَ) (اِ.) جوال ، جوالی که از مو یا پشم بافته شده باشد.
-
پاردان
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - جوال . 2 - تنگ ، ظرف شراب . 3 - شراب .