کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جُفت خون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جفت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِ.) 1 - زوج ، دو عدد از یک چیز. 2 - زن و شوهر، همسر. 3 - همتا، همانند. 4 - همراه ، همدم .
-
جفت
فرهنگ فارسی معین
(جُ) (اِ.) عضوی عروقی که در هنگام بارداری ، از طریق بند ناف مواد لازم را به جنین رسانده و مواد دفعی را می گیرد.
-
جفت
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (اِ.) = جفته . چفته : نک چفت .
-
آهن جفت
فرهنگ فارسی معین
( ~. جُ) (اِمر.) گاوآهن .
-
جفت گیری
فرهنگ فارسی معین
کردن (جُ. کَ دَ) (مص ل .) آمیزش ، جماع کردن حیوانات .