کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - به جوشش آمدن . 2 - فوران کردن آب از زمین .
-
جستوجو در متن
-
جوشاک
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) جوشیدن (مایعات )، جوشش .
-
غلی
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] (مص ل .) جوشیدن .
-
قل
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِصت .) حبابی که بر اثر جوشیدن آب به سطح آید.
-
غل زدن
فرهنگ فارسی معین
(غُ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) جوشیدن .
-
لرک
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (اِ.)شیر ترش که به سبب جوشیدن غلیظ شده باشد.
-
غلغل
فرهنگ فارسی معین
(غُ غُ) 1 - حکایت صوت جوشیدن آب و شراب و جز آن ، آواز جوشیدن دیگ . 2 - همهمه و فریاد. 3 - صوت پرندگان مانند بلبل .
-
ازیز
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به جوش آمدن . 2 - (اِ.) غلغل ، صدای جوشیدن دیگ . 3 - بانگ رعد.
-
پلغیدن
فرهنگ فارسی معین
(پُ لُ دَ) (مص ل .) 1 - بیرون زدن چیزی از حد طبیعی ، مانند برآمدگی چشم . 2 - صدای جوشیدن آب .
-
جوشش
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِمص .) 1 - عمل جوشیدن . 2 - خونگرمی ، مهربانی . 3 - سازش ، همدمی .
-
نبعان
فرهنگ فارسی معین
(نَ بَ) [ ع . ] (مص ل .) بیرون آمدن آب از قعر چاه ، جوشیدن آب از چشمه ، نبع ، نبوع .
-
منافتت
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ یا فِ تَ) [ ع . منافتة ] 1 - (مص ل .) جوشیدن (دیگ ). 2 - غضبناک شدن ، خشم گرفتن . 3 - (اِمص .) جوشش . 4 - خشمناکی .
-
نبع
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - برآمدن آب از چاه ، جوشیدن آب از چشمه . 2 - ظاهر شدن امری از کسی . 3 - (اِ.) راش .
-
فوران
فرهنگ فارسی معین
(فَ وَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) جوشیدن یا جهیدن آب از چشمه یا لوله . 2 - جهیدن رگ . 3 - (اِمص .) جوشش . 4 - جهش .