کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوراب زنانه ساقه بلند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چاقچور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) شلوار گشاد و بلند زنانه ، که از کف پا تا کمر را می پوشاند.
-
تار
فرهنگ فارسی معین
[ هن د . ] (اِ.) =تال : نام درختی است بلند و تناور در هندوستان با ساقه های بلند و برگ های درازی شبیه پنجة آدمی .
-
خیزران
فرهنگ فارسی معین
(خَ یا خِ زَ) (اِ.) قسمی نی مغزدار که دارای ساقه های راست و محکم و بلند و خوشرنگ است . از شاخه های آن عصا و چوبدست سازندواز برگ وپوست آن ریسمان و فرش بافند.
-
کدو
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) 1 - گیاهی است یکساله با ساقه های بلند خزنده و برگ های پهن و گل - های زرد، پختة آن خورده می شود. 2 - کوزة شراب و پیاله .
-
گون
فرهنگ فارسی معین
(گَ وَ) (اِ.) نوعی گیاه خاردار که دارای ساقه های ستبر و شاخه های بلند می باشد. بیشتر در نقاط کوهستانی می روید و گل های آن سفید یا زرد رنگ می باشد.
-
گلایول
فرهنگ فارسی معین
(گِ یُ) [ فر. ] (اِ.) گلی است با ساقه های بلند، برگ های دراز و باریک و گل هایی به رنگ های سفید، سرخ . پیاز این گل سفت و پوشیده از الیاف می باشد.
-
بومادران
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) گیاهی از تیرة مرکبان دارای ساقه های بلند و برگ های بسیار بریده و گل های خوشه ای مرکب . ارتفاعش تا 70 سانتی متر می رسد. رنگ گل هایش سفید یا صورتی و گلبرگ هایش ریز و خوشبوست ، علف هزار برگ ، زهرة القندیل .
-
نی شکر
فرهنگ فارسی معین
(نَ شَ یا نِ ش کَ) [ په . ] (اِمر.) نوعی از نی با ساقه های بلند که برگ های دراز و گل های سرخ کم رنگ دارد. در داخل آن شیره ای وجود دارد که از آن شکر به دست می آورند.
-
کتان
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ تّ) [ ع . ] (اِ.) گیاهیست با ساقه های باریک و بلند و برگ های باریک و نوک تیز و گل هایی به رنگ آبی یا سفید. از دانه های این گیاه روغن گرفته می شود و از الیاف آن برای بافت پارچه استفاده می شود.
-
کلاه
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) سرپوش و هر چیزی که از پارچه و پوست و نمد و جز آن سازند و جهت پوشش بر سر گذارند و آن انواع گوناگون دارد: شاپو، نظامی ، مردانه ، زنانه ، ایمنی ، آهنی ، حصیری و مانند آن . ؛ ~ دو تن تو هم رفتن کنایه از: اختلاف پیدا کردن ، از هم ناراحت شدن ....