کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوانه
فرهنگ فارسی معین
(جَ نِ) (اِ.) شاخة تازة درخت .
-
جستوجو در متن
-
تیج
فرهنگ فارسی معین
(تِ) (اِ.) 1 - جوانه ، جوانه درخت . 2 - ابریشم خام .
-
مالت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) جوانة غلات به ویژه جو.
-
برگ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] ( اِ.) 1 - اندامی از گیاه که از جوانه های روی ساقه یا شاخه پدید می آید، بلگ . 2 - واحدی برای کاغذ یا آنچه به صورت کاغذ است ، ورق ، ورقه .
-
ساقه
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اندامی از گیاه که برگ ها و جوانه ها و میوه ها روی آن قرار می گیرند. 2 - پایه ، اساس .
-
ماءالشعیر
فرهنگ فارسی معین
(ءُ شَّ) [ ع . ] (اِ.) نوشابه گازدار غیرالکلی که از عصارة جوانه جو می سازند.
-
تندیدن
فرهنگ فارسی معین
(تُ دَ) (مص م .) 1 - تندی کردن ، درشتی کردن ، خشم گرفتن . 2 - سر زدن غنچه و شکوفه و برگ درخت ، تژ زدن ، جوانه زدن .
-
گلپر
فرهنگ فارسی معین
(گُ پَ) (اِمر.) گیاهی دو ساله از تیرة چتریان . این گیاه ساقه های ضخیم و برگ های بزرگ دارد و از برگ ها و جوانه ها و دانه های آن جهت ادویه استفاده می شود.
-
فوفل
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ) (اِ.) درختی است از تیرة نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر سند و جاوه ) می روید. درختی است نسبتاً بلند و برگ هایش شانه ای هستند که در انتهای تنة برافراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. چوب این درخت را در نجاری های ظریف به کار ...