کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهش 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
موتاسیون
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ فر. ] (اِ.) استحالة عنصری ، جهش ، دگرگونی آنی .
-
خیز
فرهنگ فارسی معین
1 - (اِمص .) برخاستن . 2 - جستن ، جهش . 3 - (ص .) بلندی ، طاق یا ایوان .
-
ضربان
فرهنگ فارسی معین
(ضَ رَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) زدن (مطلق ). 2 - زدن قلب . 3 - (اِمص .) جهش ، تپش قلب .
-
فوران
فرهنگ فارسی معین
(فَ وَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) جوشیدن یا جهیدن آب از چشمه یا لوله . 2 - جهیدن رگ . 3 - (اِمص .) جوشش . 4 - جهش .
-
ارتجاعی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .)1 - منسوب به ا رتجاع ، حالت ارتجاعی . 2 - آن که به بازگشت به اصول پیشین معتقد است ، آن که با جهش و پیشرفت مخالف باشد.
-
تیرک
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِمصغ .) 1 - تیر کوچک . 2 - ستون چادر و خیمه . 3 - جهش خون از رگ یا آب از آبدزدک یا سوراخ مشک و مانند آن .
-
قورباغه
فرهنگ فارسی معین
(غِ)(اِ.) جانور دوزیست از تیرة غوکان ، معمولاً آبزی که دم و گردن ندارد دارای پوست صاف و دست و پای پره دار با جهش سریع .
-
پرش
فرهنگ فارسی معین
(پَ رِ) (اِمص .) 1 - پرواز، پریدن . 2 - جهش . ~3 - پریدن و خیزش برداشتن از روی زمین با وسیله یا بدون وسیله که در ورزش انواع مختلف دارد: سه گام ، خرک ، با اسب ، با چتر و همانند آن . ؛~ ارتفاع نوعی پرش است که ورزشکار باید از روی طناب یا مانعی بپرد. ...