کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگل با استفادۀ محدود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جنگل بان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.)آن که مأمور حفاظت از جنگل است .
-
جنگل بانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - شغل و عمل جنگل بان .2 - اداره ای از شعب وزارت کشاورزی که مراقبت از جنگل ها را به عهده دارد.
-
جستوجو در متن
-
واکی تاکی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) دستگاه فرستنده و گیرندة ر ادیویی کوچک قابل حمل با برد محدود.
-
اجلاس
فرهنگ فارسی معین
(ا ِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) نشانیدن . 2 - (اِ.) با هم نشستن برای گفتگو یا مشاوره در امری . 3 - جلسه ای رسمی با تعداد شرکت کنندگان محدود که در آن چند نفر سخنرانی می کنند و پس از بحث و مذاکره تصمیماتی اتخاذ و گاه قطعنامه ای صادر می شود.
-
سمینار
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - دسته ای از دانشجویان با تحصیلات عالی که زیر نظر یک استاد، در رشته ای خاص به تحقیق و ایراد سخنرانی می پردازند، درس گروهی (فره ). 2 - محل گردهمایی محققین یک رشته . 3 - سلسله سخنرانی هایی دربارة موضوعی معین که بیشتر جنبة آموزش...
-
شرکت
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) [ ع . شرکة ] 1 - (مص ل .) شریک شدن . 2 - (اِمص .) شراکت ، انبازی . 3 - شراکت بین چند نفر که هر یک به میزان سرمایة خود سهم دارد. ؛~ سهامی شخص حقوقی که حقوق و تعهدات آن مستقل از حقوق و تعهدات سهامداران باشد و فعالیت آن براساس مجوز دولت مشروعی...