کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنگ
فرهنگ فارسی معین
(جُ) (اِ.) 1 - کشتی . 2 - دفتری که در آن اشعار و مطالب دیگر نوشته شود. 3 - مجموعه ای از برنامه ها دربارة موضوعی خاص مانند: جُنگ هنر. 4 - آلبوم عکس ها و تصویرها.
-
جنگ
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (اِ.) 1 - جدال ، ستیز. مق آشتی . 2 - ناسازگاری ، کشمکش . 3 - برخورد مسلحانه . مق صلح . ؛ ~ زرگری جنگ ساختگی و مصلحتی با کسی برای فریب دادن دیگران . ؛~ روانی تبلیغات و سایر اقدامات طرح - ریزی شده که به منظور نفوذ در عقاید، احساسات ، رفتار...
-
جستوجو در متن
-
غزا
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . غزاء ] (مص ل .) جنگ کردن ، جنگ کردن با دشمن دین .
-
آرزم
فرهنگ فارسی معین
(رَ) ( اِ.) رزم ، جنگ .
-
پیکارگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) میدان جنگ ، رزمگاه .
-
ده وگیر
فرهنگ فارسی معین
(دِ هُ) (اِمر.) گیرودار، جنگ .
-
رزم
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) جنگ ، نبرد.
-
رزمگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) میدان جنگ .
-
ناوردگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) رزمگاه و میدان جنگ .
-
زره
فرهنگ فارسی معین
(زِ رِ) (اِ.) جامة جنگ دارای آستین کوتاه و مرکب از حلقه های ریز فولادی که در هنگام جنگ آن را روی لباس های دیگر می پوشیدند.
-
غزو
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) جنگ کردن با دشمن . 2 - (اِ.) جنگ هایی که پیغمبر شخصاً در آن حضور داشتند.
-
گاوبازی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - جنگ با گاو نر که در برخی از کشورها از ورزش های رایج است . 2 - نوعی مسابقه در برخی از روستاهای ایران به صورت جنگ میان گاوهای نر.
-
متحارب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - برافروزندة آتش جنگ . 2 - جنگ کننده . ج . متحاربین .
-
مغزی
فرهنگ فارسی معین
(مَ زا) [ ع . ] (اِ.) 1 - جنگ ، حرب . 2 - موضع غزو، میدان جنگ ؛ ج . مغازی .