کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنون
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دیوانگی ، تباه گشتن عقل . 2 - شیفتگی ، اشتیاق . 3 - کم عقلی ، نادانی .
-
واژههای مشابه
-
جنون آمیز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) آمیخته به دیوانگی .
-
جنون آور
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) آن چه تولید دیوانگی کند.
-
جستوجو در متن
-
دیوباد
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - گردباد. 2 - جنون ، دیوانگی .
-
خبل
فرهنگ فارسی معین
(خَ بَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - دچار جنون شدن . 2 - فلج شدن .
-
مانی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) = مانیا: 1 - دیوانگی ، جنون . 2 - علاقة مفرط به چیزی یا عملی .
-
سادیسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - شهوت رانی توأم با بی رحمی و شقاوت . 2 - جنون آزار دیگران ، دگر آزاری (فره ).
-
طیف
فرهنگ فارسی معین
(طِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) آمدن خیال در خواب . 2 - (اِ.) غضب ، خشم . 3 - جنون ، دیوانگی .4 - وسوسه . 5 - هر یک از هفت رنگی که بعد از تجزیه نور به دست می آید. 6 - مجازاً: نوع ، گونه .