کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنوب
فرهنگ فارسی معین
(جَ یا جُ) [ ع . ] (اِ.) یکی از چهار جهت اصلی که مقابل شمال است .
-
جنوب
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (ص .اِ.) جِ جنب . 1 - پهلوها، کنارها. 2 - جهت ها و نواحی .
-
جستوجو در متن
-
پارس
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) نام قوم ایرانی و محل سکونت ایشان در جنوب ایران .
-
دومیخ
فرهنگ فارسی معین
(دُ) (اِمر.) کنایه از: قطب شمال و قطب جنوب ؛ قطبین .
-
پشتو
فرهنگ فارسی معین
(پَ تُ) (اِ.) از زبان های ایرانی شرقی که بیشتر در باختر و جنوب افغانستان و شمال باختری پاکستان رواج دارد.
-
چهار ارکان
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) 1 - چهار حد جهان : مشرق ، مغرب ، شمال و جنوب . 2 - نوعی خیمة چهارگانه .
-
فارس
فرهنگ فارسی معین
(رْ) 1 - (اِ.) قوم پارس که در جنوب ایران ساکن بودند. 2 - نام سرزمین پارس . 3 - (ص .) ایرانی .
-
چاله میدانی
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (ص نسب .) 1 - منسوب به چاله میدان محله ای در جنوب تهران . 2 - (عا.) تربیت نشده ، لات . 3 - خالی از ادب ، لات منشانه .
-
چهارسو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِمر.) 1 - چهارجانب : شمال ، جنوب ، مشرق ، مغرب . 2 - چهارراه . 3 - چهارراه میان بازار، چارسوق ، چارسوک . 4 - (کن .) دنیا، جهان .
-
سله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ معر. ] (اِ.) گیاهی است علفی از تیرة صلیبیان که چهار گونه از آن تاکنون شناخته شده و در نواحی جنوبی اروپا و شمال آفریقا و جنوب غربی آسیا پراکنده اند؛ زله .
-
آلفا
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گیاهی است از تیرة غلات که دایمی است و در شمال آفریقا و جنوب اسپانیا فراوان است . الیاف این گیاه در کاغذسازی و ساختن طناب به کار می رود؛ جلفا، الفا، جلز، علف کاغذ، پیرز، علف پیرز نیز گویند.
-
پنگوئن
فرهنگ فارسی معین
(پَ ئَ) [ فر. ] (اِ.) پرنده ای از راستة پرندگان دریایی و بی پرواز است . بال هایش از پره های پولک مانند به رنگ سیاه و سفید پوشیده شده و بدون شاهپر است . در زیر پوست چربی فراوان ذخیره دارد و می تواند به صورت قائم بایستد. در قطب جنوب دیده می شود.
-
جوزا
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دو پیکر، نام یکی از صورت های فلکی جنوب شرقی .2 - نام سومین برج از منطقة البروج که خورشید در حرکت ظاهری خود در خردادماه در این صورت فلکی دیده می شود. 3 - نام هشتمین منزلِ ماه که عرب آن را نثره گوید.
-
قطب
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ملاک و مدار چیزی . 2 - بزرگ و مهتر قوم . 3 - هر یک از طرفین محور کرة زمین که آن ها را قطب شمال و قطب جنوب می گویند. 4 - جزء رسانای یک دستگاه که جریان برق از آن خارج یا به آن وارد می شود.