کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنس عرضه شده برای فروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ابنای جنس
فرهنگ فارسی معین
(اَ یِ جِ) [ ع . ] (اِمر.) همپایگان ، همقطاران .
-
هم جنس
فرهنگ فارسی معین
(هَ. جِ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - متعلق به یک جنس (نر یا ماده ). 2 - از یک قوم یا نژاد. 3 - متجانس .
-
جستوجو در متن
-
دستفروش
فرهنگ فارسی معین
( ~. فُ) (اِمر.) (ص فا.) فروشندة دوره گرد، آن که اجناسی را در دست گیرد و در کوچه و بازار برای فروش عرضه دارد.
-
پروپاگاند
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] ( اِ.) 1 - تبلیغ برای فروش جنس . 2 - هر نوع کوشش برای انتشار و ترویج مرام و مسلکی .
-
ارز
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ په . ] (اِ.) 1 - بها، قیمت ، ارزش . 2 - پول خارجی ، پول بیگانه . ؛ ~ تهاتری ارزی که در قراردادهای پایاپا مبنای محاسبه قرار می گیرد. ؛ ~ یوزانس ارزی که پس از دریافت کالا حواله می شود. ؛ ~ دولتی ارزی که دولت از طریق بانک های مجاز و ب...
-
متر
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نواری باریک و درجه - بندی شده از فلز، پارچه یا جنس دیگر که برای اندازه گیری طول و عرض اشیاء استفاده می شود. 2 - واحد طول که تقریباً برابر است با یک چهل میلیونیم نصف النهار زمین . ؛ ~مربع واحد سطح و آن مربعی است به ضلع یک متر...
-
اسم
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - کلمه ای که به وسیلة آن چیزی یا کسی را می خوانند، نام . 2 - عنوان . 3 - شهرت ، آوازه . 4 - در دستور زبان فارسی قسمی از اقسام کلمه که بدان مردم یا جانور یا چیزی را نامند و معین کنند: مرد، زن ، خانه ، میز، کوه و دشت . ضح - د...