کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جناح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جناح
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بال . 2 - هر یک از دو طرف لشکر.
-
جناح
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ معر. ] (اِ.) گناه ، بزه .
-
جستوجو در متن
-
اجنحه
فرهنگ فارسی معین
( اَ نِ حِ) [ ع . ] (اِ.) جِ جَناح ؛ بال ها.
-
کنگ
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) 1 - سرانگشت تا دوش . 2 - بال پرنده ، جناح . 3 - شاخة درخت .
-
دست
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (اِ.) 1 - عضوی از بدن انسان از شانه تا سر انگشتان . 2 - مسند. 3 - قاعده ، روش . 4 - واحدی برای شمارش اقلامی مانند: لباس ، فنجان . 5 - نوبت ، دفعه . 6 - توانایی ، قدرت . 7 - دسته ، جناح ، لشکر. ؛ ~ به بغل تعظیم کردن ، کرنش نمودن . ؛ ~...