کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلف
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (ص .) 1 - سبکسر، بی خرد. 2 - احمق ، ابله . 3 - میان تهی . 4 - بی ادب .
-
جستوجو در متن
-
قرتی
فرهنگ فارسی معین
(قِ) (ص .) (عا.) جلف ، سبک .
-
لوالوا
فرهنگ فارسی معین
(لَ لَ)(ص .)مرد سبک و بی وقار، جلف .
-
لش بازی
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (حامص .) (عا.) هرزگی ، حرکاتِ جلف و سبک .
-
پاسبک
فرهنگ فارسی معین
(سَ بُ)(اِمر.)1 - خوش قدم . 2 - جلف ، بی وقار.
-
اجلاف
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ جلف . 1 - فرومایگان ، مردمان سفله . 2 - هر چیز میان تهی .
-
بندتنبانی
فرهنگ فارسی معین
( ~. تُ) (ص نسب .) (عا.) 1 - سخن سبک و بی معنی . 2 - جلف و کوچه بازاری .
-
شفک
فرهنگ فارسی معین
(شُ فَ) (ص .) 1 - ابله ، نادان . 2 - بی - هنر، جلف . 3 - فرسوده .