کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جعبه کوچک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
درج
فرهنگ فارسی معین
(دُ رْ) [ ع . ] (اِ.) صندوقچه ، جعبه ای کوچک برای نگهداری جواهر و زینت آلات و عطرها.
-
قابلق
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ تر. ] (اِ.) کیسه یا جعبة کوچک زرین مرصع به شکل قایق که در آن دستمال ، عطر و ادویة مقوی می گذاشتند.
-
قوطی
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) 1 - ظرفی برای نگه داری یا حمل چیزی به شکل هندسی منظم با ته مسطح . 2 - جعبه ، به ویژه جعبة کوچک . ؛توی ~ هیچ عطاری پیدا نشدن بسیار عجیب و غیرمنتظره بودن .
-
استامپ
فرهنگ فارسی معین
(اِ سْ مْ) [ فر. ] (اِ.)1 - مُهر، مُهری که روی کاغذ می زنند. 2 - جعبه ای کوچک حاوی بالشتک آغشته به جوهر، جوهرگین . (فره ).
-
طبلک
فرهنگ فارسی معین
(طَ لَ) [ ع - فا. ] (اِمصغ .) 1 - طبل کوچک . 2 - جعبه ای که عطار در آن عطر را نگه می دارد. 3 - کلاه و تاج درویشان .
-
صندوق
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جعبة بزرگ فلزی یا چوبی که کالای نفیس را در آن گذارند. 2 - محل دریافت یا پرداخت پول در بانک یا هر ادارة دیگر. ج . صنادیق . ؛ ~ پست صندوق هایی که در کوچه و خیابان نصب می شود تا مردم پاکت های محتوی نامه را در آن اندازند. ؛ ~ پست...