کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جر و منجر داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب جر
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) جزر.
-
پی جر
فرهنگ فارسی معین
(پِ جِ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاهی که به وسیلة آن ، شخص برای تماس گرفتن از طریق تلفن با شخص مورد نظر فراخوانده شود، پی جو (فره )، فراخوان .
-
جر خوردن
فرهنگ فارسی معین
(جِ. خُ دَ) (مص ل .) (عا.) پاره شدن .
-
جر زدن
فرهنگ فارسی معین
(جِ. زَ دَ) [ ع . ] (مص ل .) (عا.) دبه درآوردن ، لجبازی کردن .
-
جستوجو در متن
-
برو بیا داشتن
فرهنگ فارسی معین
(بُ رُ. تَ) (مص ل .) کنایه از: فرّ و شکوه داشتن ، اوضاع و احوال مناسب داشتن .
-
اجلال
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) بزرگ و محترم داشتن ، گرامی داشتن .
-
چشم داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) توقع و امید داشتن .
-
زهره داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) دل و جرأت داشتن .
-
وزن داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) اعتبار و عزت داشتن .
-
سر و سر داشتن
فرهنگ فارسی معین
(سَ رُ سِ رّ. تَ) [ فا - ع . ] (مص ل .) رابطه داشتن ، رابطة پنهانی داشتن .
-
فرصت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) مجال داشتن ، وقت مناسب و کافی داشتن .
-
اخلاص
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) پاک کردن ، ویژه کردن . 2 - (مص ل .) دوستی پاک و بی ریا داشتن ، خلوص نیت داشتن .
-
حرمت
فرهنگ فارسی معین
(حُ مَ) [ ع . حرمة ] (اِ.) 1 - آبرو، عزت . 2 - آن چه که محترم داشتن و نگه داشتن آن واجب باشد.
-
رمیدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ دَ) (مص ل .) 1 - ترسیدن و گریختن . 2 - نفرت داشتن .