کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جریب
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ معر. ] (اِ.) 000/100 مترمربع ، واحدی برای اندازه گیری زمین .
-
جستوجو در متن
-
گری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) 1 - پیمانه ، کیل . 2 - جریب .
-
طناب
فرهنگ فارسی معین
(طَ نّ) [ ع . ] (اِ.) مسافتی از زمین که معادل 809/0 جریب است .
-
طسق
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مقداری از خراج که به حسب سرجریب بر زمین زراعت و جز آن گیرند. 2 - سهمیة مالیاتی که به حبوبات (برحسب جریب ) تعلق می گرفت ، صورت مالیاتی .