کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جریان عمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پراگماتیسم
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] (اِ.) فلسفة عملی ، اصالت عمل ، عمل گرایی .
-
افزایش
فرهنگ فارسی معین
(اَ یِ) (اِمص .) 1 - عمل افزون کردن . 2 - عمل افزون شدن .
-
کرد
فرهنگ فارسی معین
(کَ) 1 - (مص مر.) کردن ، عمل آوردن . 2 - (اِمص .) کردار، عمل .
-
بازرسی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) عمل بازرس ، تفتیش .
-
زایش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (اِمص .) عمل زاییدن .
-
سایش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (اِمص .) عمل ساییدن .
-
سنجش
فرهنگ فارسی معین
(سَ جِ) (اِمص .) عمل سنجیدن .
-
فیار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) شغل ، کار، عمل ، پیشه .
-
کنش
فرهنگ فارسی معین
(کُ نِ) (حامص .) عمل ، کردار.
-
سزارین
فرهنگ فارسی معین
(س یَ) [ فر. ] (اِ.) عمل جراحی جهت خروج نوزاد از شکم و زایمان های غیرطبیعی . ژول سزار قیصر روم به این طریق به دنیا آمده و نام این عمل از نام او گرفته شده است .
-
بدهکاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) عمل بدهکار، وامداری ، قرض داری . مق بستانکاری .
-
برز
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) 1 - کار، عمل . 2 - کشت ، زراعت .
-
باقیات
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص . اِ.) جِ باقیه . ؛ ~ صالحات عمل های نیک ، کارهای نیکو.
-
پریشندگی
فرهنگ فارسی معین
(پَ شَ دِ)(حامص .)عمل پریشان کردن .
-
پراتیک
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر . ] ( اِ.) عمل ، زندگی عملی .