کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرد
فرهنگ فارسی معین
(جَ رَ) (ص .) زخمی ، مجروح .
-
جرد
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (اِ.) تخت پادشاهی .
-
جرد
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.)پرنده ای کبود رنگ که پیوسته در کنار آب نشیند، خرچال .
-
جرد
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) 1 - زمین هموار بی گیاه . 2 - جامة کهنه ؛ ج . جرود.
-
جرد
فرهنگ فارسی معین
(جَ رِ) [ ع . ] (ص .) بی گیاه .
-
جرد
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (اِ.) ج . اجرد؛ بی مویان ، خرد مویان ، کوتاه مویان .