کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدایی لایههای شانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چهارشانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (ص مر.) مرد تنومند که دارای شانه های پهن باشد.
-
شبک
فرهنگ فارسی معین
(شَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دام صیاد. 2 - دندانه های شانه .
-
شاندن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) 1 - شانه کردن . 2 - به هوا دادن خوشه های خرمن شده ، برای جدا کردن دانه از کاه .
-
میل گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ تَ)(مص ل .) ورزش باستانی کردن به وسیلة میل ، گرداندن میل های چوبی سنگین به دور شانه .
-
پیاز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گیاه علفی از تیره سوسنی ها با برگ های نوک تیز گل های سفید مایل به سبز یا گلی مایل به بنفش که غدة متورم آن خوراکی است ، دارای طعم و بوی تند و مرکب از لایه های نازک تو در توست . ؛ ~ کسی کونه کردن (کن .) پیشرفت کردن ، موفق شدن ، ثابت و مستقر شدن...
-
ژوراسیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) دومین دوره از مزوزوئیک از دوران زمین شناسی که دریا کم عمق بوده و ماسه سنگ و سنگ های رستی رسوب کرده و لایه های ذغال سنگ پدید آمده است . در دریاها و خشکی ها و هوا خزندگان بسیار وجود داشته است . موجودات گیاهی مشتمل بر سیکاس ها، مخروطیان و ...
-
هیپودرم
فرهنگ فارسی معین
(پُ دِ) [ فر. ] (اِ.) لایه ای در زیر پوست از بافت پیوندی سست که در بردارندة شمار متفاوتی از یاخته های چربی است ، زیرپوست . (فره ).
-
پت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - پشم نرمی که از بن موی بز روید و آن را به شانه برآورند و از آن شال بافند؛ بز پشم ، بزوشم ، کرک ، کلک . 2 - کرک های ریز درهم تافتة سطح بشرة بعضی گیاهان ، کرک ها و الیاف نرم سطح بعضی اندام های گیاهی ؛ پرز، هر چیز نرم .
-
کنگر
فرهنگ فارسی معین
(کُ گُ) 1 - (اِ.) قسمی گدا که شاخی و شانة گوسفندی به دست گیرد و بر در خانه ها و دکان های مردم آید و آن شاخ را بر آن شانه مالد تا از آن صدای غرغری پدید آید و بدین وسیله چیزی طلبد. اگر احیاناً در دادن پول اهمال کنند وی کاردی بر اعضای خویش زند و خود را ...
-
فوفل
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ) (اِ.) درختی است از تیرة نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر سند و جاوه ) می روید. درختی است نسبتاً بلند و برگ هایش شانه ای هستند که در انتهای تنة برافراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. چوب این درخت را در نجاری های ظریف به کار ...