کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدایی
فرهنگ فارسی معین
(جُ) (حامص .) 1 - دور از هم بودن . 2 - تنهایی .
-
جستوجو در متن
-
مهجوری
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) (حامص .) جدایی ، دوری .
-
هجران
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِمص .) جدایی ، دوری .
-
غراب البین
فرهنگ فارسی معین
(غُ بُ لْ بَ) [ ع . ] (اِ.) زاغ جدایی ، زاغی که عرب مشاهدة آن را شوم و سبب جدایی می داند.
-
بون
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (اِ.) دوری ، جدایی .
-
بین
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ) [ ع . ] (مص .) جدایی .
-
نای
فرهنگ فارسی معین
[ ع . نأی ] (اِ.) دوری ، جدایی .
-
هجر
فرهنگ فارسی معین
(هِ) [ ع . ] (اِ مص .) جدایی ، دوری .
-
فرقت
فرهنگ فارسی معین
(فُ قَ) [ ع . فرقة ] (اِمص .) جدایی ، دوری .
-
انفکاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ فِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از هم جدا شدن . 2 - (اِمص .) جدایی .
-
پشیم
فرهنگ فارسی معین
(پَ) 1 - (ص .) پشیمان . 2 - (اِ.) پراکندگی ، جدایی ، دوری از هم ، تفرقه .
-
بینونت
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ نَ) [ ع . بینونة ] (اِمص .) جدایی ، مفارقت .
-
تفرقه
فرهنگ فارسی معین
(تَ رِ قِ) [ ع . تفرقة ] (مص م .) پراکندن ، جدایی انداختن .
-
سکولاریسم
فرهنگ فارسی معین
(س کُ) [ فر. ] (اِ.) = سکولاریزم : نظریه ای مبتنی بر جدایی سیاست از دین .