کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدار» پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جدار
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِ.) دیوار.
-
جستوجو در متن
-
جدر
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (اِ.) دیوار. ج . جدار.
-
شبکیه
فرهنگ فارسی معین
(شَ بَ یِّ) [ ع . شبکیة ] (ص نسب .) (اِ.) پرده ای است عصبی که داخلی ترین پرده های جدار کرة چشم را تشکیل می دهد.
-
کیست
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) کیسه ای با جدار غشایی در بافت ها، دارای مادة مایع یا نیمه جامد که ممکن است طبیعی یا مرضی باشد.
-
لنف
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ انگ . ] (اِ.) مایعی زرد رنگ یا بی رنگ و شفاف که در عروق لنفاوی جریان دارد، از جدار مویرگ ها به خارج می تراود و تنها دارای یک نوع گویچة سفید است .
-
صفاق
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِ.) پرده ای است دوجداره و دارای ترشح مخصوص در بین دو جدار که منضم به اعضای داخل بطن و لگن می باشد، صفاق اصل مزودرمی دارد و لایة مجاور به احشاء آن را صفاق احشایی و لایة مجاور به عضلات شکم را صفاق جداری گویند.
-
وانیل
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گیاهی است بالا رونده از تیرة ثعلب دارای میوه ای با جدار ضخیم و گوشت دار با بویی بسیار قوی و مطبوع و معطر با طعمی کمی شیرین که در شیرینی - پزی استفاده می شود.