کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبههزایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جبهه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) پیشانی صورت فلکی شیر، و آن منزل دهم از منازل قمر است .
-
جبهه
فرهنگ فارسی معین
(جَ هَ یا جِ هِ ) [ ع . جبهة ] (اِ.) 1 - پیشانی ، جبین . 2 - بخش جلوی محل جنگ . 3 - گروه متحدی از احزاب یا سازمان های گوناگون که در جهت اهداف سیاسی مشترکی فعالیت می کنند: جبهة آزادی بخش فلسطین . 4 - محل برخورد یا منطقة مرزی دو توده هوای متفاوت یا دا...
-
جبهه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ رِ تَ)(مص ل .) مخالفت کردن .