کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جای مقدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جای باش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - محل اقامت . 2 - خانه ، سرا، منزل .
-
جستوجو در متن
-
اشو
فرهنگ فارسی معین
(اَ) مقدس ، پاک .
-
آتربان
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ په . ] (اِمر.) در آیین زردشتی نگهبان آتش مقدس ، آسروان .
-
اقدس
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) [ ع . ] (ص تف .) پاکتر، مقدس تر.
-
پاکیزه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (ص مر.) 1 - پاک ، نظیف ، طاهر. 2 - منزه ، مقدس .
-
منزه
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ زَّ) [ ع . ] (اِمف .) پاکیزه ، مقدس .
-
مقدس
فرهنگ فارسی معین
(مَ دِ) [ ع . ] (اِ.) جای پاک و پاکیزه .
-
یوم الله
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) روز مقدس ، روز گرامی .
-
قداست
فرهنگ فارسی معین
(ق سَ) [ ع . ] (اِ.) وضع یا کیفیت مقدس بودن .
-
بیت الحرام
فرهنگ فارسی معین
(بِ تُ لْ حَ) [ ع . ] (اِمر.) خانة مقدس و محترم ، بقعة متبرک .
-
زیارت
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - دیدار کردن . 2 - رفتن به مکان مقدس .
-
آتشدان
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(اِمر.) 1 - منقل ، اجاق . 2 - تنور. 3 - ظرفی مخصوص در آتشکده که در آن آتش مقدس افروزند.
-
آتشکده
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ دِ) (اِمر.) جایی که زردشتیان آتش مقدس را در آن نگه داری کنند، نیایشگاه زرتشتیان ، آذرکده ، آتشگاه .
-
اسپنتمد
فرهنگ فارسی معین
(اِ پِ مَ) [ = اسپنتمذ، خرد مقدس ] 1 - (اِخ .) بخش سوم از پنج بخش گات ها. 2 - روز سوم از اندرگاه .