کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جای عبادت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جای باش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - محل اقامت . 2 - خانه ، سرا، منزل .
-
جستوجو در متن
-
طاعت
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . طاعة ] 1 - (مص م .) فرمانبرداری کردن .2 - عبادت کردن .3 - (اِمص .) فرمانبرداری . 4 - عبادت .
-
نماز
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ په . ] 1 - عبادت ، پرستش . 2 - عبادت مخصوص مسلمانان که به طور وجوب پنچ بار در ش بانه روز ادا کنند.
-
آفرین خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (اِمر.) جایی که در آن عبادت کنند، نمازخانه .
-
پرستشگاه
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ تِ) (اِمر.) معبد، جای عبادت .
-
عابد
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (اِفا.) پرستنده ، عبادت کننده .
-
عباد
فرهنگ فارسی معین
(عُ بّ) [ ع . ] (اِ.) جِ عابد؛ عبادت کنندگان .
-
عباد
فرهنگ فارسی معین
(عَ بّ) [ ع . ] (ص .) بسیار عبادت کننده .
-
عبادات
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (اِ.) جِ عبادت ؛ بندگی ها، اطاعت ها.
-
نسک
فرهنگ فارسی معین
(نُ یا نَ یا نِ) [ ع . ] (مص ل .) عبادت کردن .
-
لیلة القدر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . قَ) [ ع . ] (اِ.) شب عبادت و استغاثه ، شب احیاء.
-
متنسک
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ نَ سِّ) [ ع . ] (اِفا.) پرستنده ، عبادت کننده .
-
مسجد
فرهنگ فارسی معین
(مَ جِ) [ ع . ] (اِ.) جای سجده ، محل عبادت . ج . مساجد.
-
مسجود
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) سجده شده ، عبادت شده .