کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جای شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جای باش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - محل اقامت . 2 - خانه ، سرا، منزل .
-
جستوجو در متن
-
پراگنده شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ)(مص ل .) 1 - پخش شدن ، پاشیده شدن . 2 - متلاشی شدن . 3 - آواره شدن . 4 - نامنظم شدن .
-
گداخته شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) (مص ل .) ذوب شدن ، آب شدن ، حل شدن .
-
فراز شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) (مص ل .) 1 - نزدیک شدن . 2 - گشوده شدن . 3 - بسته شدن . 4 - برخاستن . 5 - داخل شدن . 6 - پیش رفتن .
-
شیفتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - دلباخته شدن ، عاشق شدن .2 - آشفته شدن . 3 - حیران شدن .
-
آب شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) 1 - گداختن ، ذوب شدن . 2 - شرمنده شدن . 3 - ناپدید شدن . 4 - لاغر و نحیف شدن .5 - خجالت کشیدن . ؛از خجالت ~الف - بسیار شرمگین شدن . ب - رفتن آبرو.
-
اتسام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِّ) [ ع . ] (اِمص .) نشان دار شدن ، موسوم شدن ، نامیده شدن .
-
آفتابی شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) 1 - علنی شدن . 2 - پیدا شدن .
-
آس شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (مص ل .) خرد شدن ، له شدن .
-
باب شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) مد شدن ، معمول شدن .
-
بور شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) خوار شدن ، کنف شدن .
-
بخش شدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. شُ دَ) (مص ل .) قسمت شدن ، تقسیم شدن .
-
پرت و پلا شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) پراکنده شدن ، متفرق شدن .
-
تخته شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) بسته شدن ، تعطیل شدن .