کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جای بیرون در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جای باش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - محل اقامت . 2 - خانه ، سرا، منزل .
-
جستوجو در متن
-
پیک نیک
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) گردش و تفریح دسته - جمعی در بیرون شهر.
-
ددر
فرهنگ فارسی معین
(دَ دَ) (اِ.) در تداول کودکانه : بیرون .
-
در کردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - بیرون کردن . 2 - گنجانیدن ، داخل کردن .
-
آهنج
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (ص فا.) در ترکیب با کلمات معنای «بیرون آورنده » «برکشنده » می دهد مانند: میخ آهنج ، جان آهنج .
-
احلال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) حلال کردن . 2 - (مص ل .)فرود آمدن در جایی . 3 - از حرام بیرون آمدن .
-
انجیدن
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) (مص م .) 1 - ریز ریز کردن . 2 - بیرون کشیدن . 3 - نیشتر زدن در حجامت . 4 - زخم زدن .
-
بشکن
فرهنگ فارسی معین
(بِ کَ) ( اِ.) آوازی که از انگشتان شخص در حال رقص و غیر آن بیرون آید.
-
پنبه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) 1 - بیرون کردن پنبه از تخم . 2 - پر کردن پنبه در چیزی .
-
شیرابه
فرهنگ فارسی معین
(بِ یا بَ) (اِ.) 1 - مایعی که در ساقة بعضی از گیاهان وجود دارد و گاهی بیرون می تراود. 2 - شیرة خشخاش .
-
انژکتور
فرهنگ فارسی معین
(اَژِتُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - سوخت پاش ، پستانک سوراخ دار در مشعل گازوییلی که سوخت به شکل خاصی از آن به بیرون پاشیده می شود. 2 - دستگاه تزریق سوخت در موتورهای دیزلی یا بنزینی .
-
سرفه
فرهنگ فارسی معین
(سُ فِ) (اِ.) صدایی که در اثر خارش حلق و خروج هوای ریه از سینه بیرون می آید و بیشتر در اثر بیماری های ریوی تولید می شود.
-
سوت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - صدایی که با بیرون دادن نفس از دهان با لب غنچه شده یا با قرار دادن انگشت ها در دهان تولید شود. 2 - ابزاری که در آن دمند و آوایی برآورند؛ سوتک .
-
کاسه نمد
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نَ مَ) (اِ.) هر یک از واشرهای لاستیکی گرد در اندازه های مختلف که در موتور برای پیشگیری از نفوذ روغن به بیرون به کار می رود.