کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جایگشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گشت
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (مص مر. اِمص .) 1 - سیر و سیاحت . 2 - گردیدن ، گشتن . 3 - گردش در شب جهت پاسبانی . 4 - تفرج ، تماشا. 5 - جست و جو، تفحص . 6 - تغیر، تبدل . 7 - محو.
-
گشت
فرهنگ فارسی معین
(گِ) (ق .) همه ، همگی ، کلاً.
-
گشت زدن
فرهنگ فارسی معین
(گَ. زَ دَ) (مص ل .) سیر کردن ، گردیدن ، گردش کردن .
-
گشت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص ل .) سیر کردن ، گردیدن .
-
جای باش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - محل اقامت . 2 - خانه ، سرا، منزل .
-
جستوجو در متن
-
گل کوبی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) سیر و گشت در اول بهار در گلزار.
-
تور
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گردش ، سیر، مسافرت ، هر نوع سفر برنامه ریزی شده به یک یا چند مقصد و برگشت به مبدأ، گشت (فره ).
-
طوف
فرهنگ فارسی معین
(طُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گرد چیزی گشتن . 2 - (اِمص .) گردش ، گشت .
-
مریم
فرهنگ فارسی معین
(مَ یَ) 1 - گیاهی است زینتی از تیرة نرگسی ها. این گیاه علفی و دارای گل های سفید زیبایی است که دارای عطر مطبوعی می باشد. اصل این گیاه را از ایران می دانند. 2 - مریم عذرا مادر حضرت عیسی (ع ) دختر عمران که در هجده سالگی روح القدس بر او ظاهر شد و مریم عی...