کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جایگزین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جایگزین
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص فا.) کسی که جایی را برای خویش انتخاب کند، آن که یا آن چه که در جایی استقرار یابد.
-
جستوجو در متن
-
مرتکز
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ کِ) [ ع . ] (اِفا.) ثابت ، مستقر، جایگزین .
-
متمکن
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ مَ کِّ) [ ع . ] (اِفا.) جاگرفته ، جایگزین .
-
یدکی
فرهنگ فارسی معین
(یَ دَ) [ تر - فا. ] (ص .) قطعات اضافی که برای جایگزین کردن قطعات خراب شدة یک دستگاه نگه داری می شود.