کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جانی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) گرامی ، عزیز.
-
جانی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) جنایتکار.
-
واژههای مشابه
-
جان جانی
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) (کن .) بسیار عزیز، صمیمی .
-
جستوجو در متن
-
جی جی باجی
فرهنگ فارسی معین
(ق .) جان جانی ، صمیمیت زیاد بین خانم ها.
-
جانیه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . جانیة ] (اِفا.) مؤنث جانی ، زن جنایت کار، زن تبهکار.
-
همدل
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ) (ص مر.) 1 - دارای یک رأی و اندیشه . 2 - متفق ، متحد. 3 - دوست جانی و صمیمی .