کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جار و جنجال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جار کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ دَ) (مص ل .) فریاد زدن .
-
جستوجو در متن
-
هیاهو
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) جار و جنجال ، داد و فریاد.
-
قشقرق
فرهنگ فارسی معین
(قِ قِ رِ) [ تر. ] (اِ.) (عا.) جار و جنجال ، داد و فریاد.
-
هوچی
فرهنگ فارسی معین
(هُ) (ص .) حَرّاف ، کسی که با پُرحرفی و جار و جنجال حَقی را باطل می گرداند.
-
عربده جویی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - داد و فریاد و جار و جنجال راه انداختن . 2 - بدخویی ، بدمستی .
-
غوغا
فرهنگ فارسی معین
(غُ) [ ع . غوغاء ] (اِ.) 1 - مردم بسیار و درهم آمیخته . 2 - در فارسی به معنی جار و جنجال زیاد و فغان .
-
ورجلا
فرهنگ فارسی معین
(وَ جَ) دست به ورجلا گذاشتن : (مص ل .) (عا.) داد و فریاد راه انداختن ، جار و جنجال ایجاد کردن .
-
گرد و خاک کردن
فرهنگ فارسی معین
(گَ دُ. کَ دَ) (مص ل .) (عا.) جار و جنجال به راه انداختن ، قشقرق راه انداختن .
-
ولوله انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) (عا.) 1 - ایجاد شور و غوغا و سر و صدا و جار و جنجال . 2 - آشوب به پا کردن .