کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جادویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جادویی
فرهنگ فارسی معین
1 - (حامص .) سحر، ساحری . 2 - (ص .) عجیب ، شگفت آور.
-
جستوجو در متن
-
چیز
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - شی ء. 2 - خواسته ، دارایی . ؛~ خور کردن کسی مخفیانه دارو یا خوارکی راکه خاصیت جادویی داشته باشد به کسی خوراندن .
-
عطفه
فرهنگ فارسی معین
(عَ طْ فِ یا فَ) [ ع . عطفة ] (اِ.) مهره ای جادویی برای افسون کردن مرد تا پای بند زن خود باشد.
-
نافث
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آن که به جادویی ورد می خواند و می دمد، ساحر، جادوگر. 2 - شعبده باز.