کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ث
فرهنگ فارسی معین
(حر.) پنجمین حرف از الفبای فارسی است که در حساب ابجد برابر 500 می باشد. این حرف در واژه های فارسی وجود ندارد. اما در اوستایی و پارسی باستان وجود داشته .
-
واژههای همآوا
-
س
فرهنگ فارسی معین
(حر.) حرف پانزدهم از الفبای فارسی ، برابر با عدد 60 در حساب ابجد.
-
ص
فرهنگ فارسی معین
(حر.) هفدهمین حرف از الفبای فارسی برابر عدد 90 در حساب ابجد. این حرف در لغات اصیل فارسی یافت نمی شود و خاص لغات مأخوذ از عربی یا زبان های دیگر و یا مبدل لغات فارسی (صد = سد، شصت = شست ) است .
-
ص
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) نشانة اختصاری و رمز «صلی اللّه علیه ». گاه آن را به صورت ص . نویسند.
-
جستوجو در متن
-
ثلاثه
فرهنگ فارسی معین
(ثَ ثِ) [ ع . ] (اِ.) سه .
-
ثدی
فرهنگ فارسی معین
(ثَ یاثِ یا ثَ دا) [ ع . ] (اِ.) پستان .
-
ثالث ثلاثه
فرهنگ فارسی معین
(لِ ثِ ثَ ثِ) [ ع . ] (ص .) یکی از سه اقنوم (اَب ، ابن ، روح القدوس ).
-
اقانیم ثلاثه
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ ثَ ثِ) [ معر. ] ( اِ.) اب ، ابن ، روح القدس .
-
تأثم
فرهنگ فارسی معین
(ثَ أَ ثُّ) [ ع . ] (مص ل .) باز ایستادن از گناه ، توبه کردن .
-
نفثه
فرهنگ فارسی معین
(نَ ثَ یا ثِ) [ ع . نفثة ] (مص ل .) فوت کردن ، یک بار دمیدن .
-
ثلاثون
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ ع . ] (اِ.) سی .
-
ثلاثین
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ ع . ] (اِ.) سی .
-
ثلج
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ ع . ] (اِ.) برف .