کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیغ زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیغ زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) 1 - (مص م .) دمیدن آفتاب . 2 - (عا.) از کسی پول یا مالی را به زور یا نیرنگ گرفتن .
-
واژههای مشابه
-
تیغ نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نِ دَ) (مص م .) تهدید کردن .
-
تیغ زن
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (ص فا.) شمشیرزن .
-
یک تیغ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) 1 - متحد در جنگ . 2 - (عا.) یک دست ، یکسره .
-
جستوجو در متن
-
تریاک
فرهنگ فارسی معین
(تَ)(اِ.)1 - پادزهر. 2 - شیره ای است که از تیغ زدن غوزة گیاه خشخاش به دست می آید.
-
جرنگ
فرهنگ فارسی معین
(جَ رَ) [ عا. جرینگ ] (ا ِ .) 1 - صدای زنگ و طاس و امثال آن ها. 2 - آواز زدن شمشیر و تیغ و خنجر وغیره .
-
حجامت
فرهنگ فارسی معین
(حِ مَ) [ ع .حجامة ] (مص م .) بادکش کردن و خون گرفتن از بدن از طریقِ مکیدن به وسیلة شاخ و تیغ زدن بر محل مکیده شده .
-
خشخاش
فرهنگ فارسی معین
(خَ)(اِ.)گیاهی است از تیرة کوکناریان دارای ساقة باریک و برگ های طویل و درشت . میوة خشخاش به شکل حقه است که با تیغ زدن آن شیره ای سفید بیرون دهد که پس از خشک شدن به رنگ قهوه ای درآید و همان است که آن را تریاک گویند.