کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیر 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تیر کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کِ دَ) (مص ل .) درد گرفتن عضوی از بدن انگار که سوزنی در آن فرو می کنند.
-
جستوجو در متن
-
کیش
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - پر مرغ (مطلقاً). 2 - پری که بر تیر نصب می کردند (خصوصاً) تیر چارکیش : تیر چهار پر.
-
رایش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) تیر با پر.
-
نبال
فرهنگ فارسی معین
(نَ بّ) [ ع . ] (ص .) 1 - تیرساز، تیرفروش . 2 - دارندة تیر.
-
سوفار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - سوراخ سوراخ شدن . 2 - بخش انتهایی تیر که در چلُة کمان گذاشته می شود.
-
فلش
فرهنگ فارسی معین
(فِ لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - تیر، پیکان ، ناوک . 2 - چیزی که به شکل تیر باشد.
-
نشاب
فرهنگ فارسی معین
(نَ شّ) [ ع . ] (ص .) 1 - تیرساز، تیرگر. 2 - گیرنده و پرتاب کنندة تیر.
-
پنجگان
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (عد. توزیعی ) 1 - پنج تا پنج تا. 2 - (اِمر.) نوعی تیر.
-
بیلک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمصغ .) 1 - نوعی پیکان شبیه بیل کوچک . 2 - تیر دو شاخه .
-
داقو
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) 1 - تیر بی پر. 2 - بالاپوش ؛ کینک ، یاپونچی .
-
رمی
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - افکندن . 2 - تیر انداختن .
-
سهم
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - تیر؛ ج . سهام . 2 - بهره ، نصیب . ؛ ~الارث سهم هر یک از ورثه از ارثیه .
-
ترنگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ) (اِ.) 1 - صدای زه کمان هنگام انداختن تیر، صدای برخورد گُرز و شمشیر و سپر. 2 - آواز تار و تنبور.
-
تخش
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِ.) 1 - تیر. 2 - کمان . 3 - فشفشه . 4 - صدر مجلس .