کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیرگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کدرة
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ) [ ع . ] (اِمص .) تیرگی رنگ ، تیرگی .
-
وروغ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) تیرگی ، کدورت ؛ مق . فروغ .
-
کدیر
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) [ ع . ] (ص .) هر چیزی که تیرگی داشته باشد.
-
کدر
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) [ ع . ] (ص ل .) تیره ، تیرگی .
-
کدورت
فرهنگ فارسی معین
(کُ رَ) [ ع . کدورة ] (اِمص .)1 - تیرگی ، سیاهی . 2 - دلتنگی .
-
تاریکی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - تیرگی ، سیاهی . 2 - گرفتگی چهره در اثر خشم یا اندوه . 3 - جهل ، نادانی ، بی خبری . 4 - آشفتگی .
-
تم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (اِ.) 1 - تیرگی چشم ، بیماری ای که باعث نابینایی و کمی دید می شود. 2 - تاریکی ، سیاهی .
-
ظل
فرهنگ فارسی معین
(ظِ لّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سایه . 2 - پناه ، کنف . 3 - تیرگی شب .
-
عشاوت
فرهنگ فارسی معین
(عَ وَ) [ ع . عشاوة ] (اِمص .) 1 - تیرگی چشم ، ضعف بینایی . 2 - شبکوری .
-
غشاوه
فرهنگ فارسی معین
(غَ یا غِ یا غُ وِ) [ ع . غشاوة ] (اِ.) 1 - پرده ، پوشش . 2 - تیرگی چشم .
-
آب سیاه
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (اِمر.) 1 - نوعی بیماری چشمی که باعث تیرگی و نابینایی چشم می شود. 2 - حادثه . 3 - مداد، مرکب . 4 - آبی که تیره و رنگ آن تیره باشد.
-
ثفل
فرهنگ فارسی معین
(ثُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کنجاره ، تفاله . 2 - آن چه از مایعی ته نشین شود. 3 - تیرگی شیر و روغن . 4 - آن چه از معده دفع شود.
-
قشقه
فرهنگ فارسی معین
(قَ قِ یا قَ) [ ع . قشقة ] (اِ.) 1 - تیرگی نشان پیشانی اسب . 2 - در فارسی : نشانی که کافران بر پیشانی کنند از زعفران و صندل و غیره .
-
زنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - اکسید آهن ، ماده ای سبز رنگ که در اثر ترکیب اکسیژن و آهن بوجود می آید. 2 - پرتو ماه و آفتاب . 3 - زنگی ، سیاه پوست . 4 - کنایه از: غم ، اندوه ، شب ، تیرگی .